ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻧﻮﻉ ﺧﻂ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺗﺮﺍﺵ ﺑﺮ ﺭﻳﺰﻧﺸﺖ ﺳﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﺮﻭﺗﺰ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﺘﻜﻲ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﭙﻠﻨﺖ
ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻧﻮﻉ ﺧﻂ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺗﺮﺍﺵ ﺑﺮ ﺭﻳﺰﻧﺸﺖ ﺳﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﺮﻭﺗﺰ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﺘﻜﻲ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﭙﻠﻨﺖ ﺩﺭ ﺍﻛﻠﻮﮊﻥ Cusp to marginal ridge
ثبات يك ترميم خارج تاجي در برابر نيروهايي كه بر سطح اكلوزالي آن وارد مي شود از نكاتي است كه از ابتداي ساخت آن بايستي مدنظر قرار بگيرد. از جمله عوامل موثر بر ثبات روكش نوع اكلوژن ، اندازه سطح اكلوزال، محل و ميزان نيروي اكلوزالي وارده به آن مي باشد. هر چه اندازه سطح اكلوزال روکش نسبت به طوق دندان پايه كه معمولا محل قرار گرفتن خط خاتمه تراش است وسيعتر باشد، چنانچه نيروي
اكلوزالي به موازات محور طولي دندان پايه روي مارجينال ريج سطح اكلوزال وارد گردد، حالت cantilever ايجاد مي شود كه درنتيجه ثبات پروتز بهم خورده و بدنبال آن شكست سمان در ناحيه مارجين رخ مي دهد. اين مسئله در پروتزهاي سمان شونده متكي بر ايمپلنت نمود بيشتري داشته و از اهميت زيادي برخوردار است.
مسئله عدم موفقيت ترميمهاي ريختگي خارج تاجي در ارتباط با وارد آمدن نيروهاي اكلوزالي و تأثير محل، جهت،
مقدار و چگونگي وارد آمدن اين نيروها بر مقاومت روکش در برابر جابجايي و جدا شدن از روي دندان پايه يكي از مشكلات مورد توجه و مهم در پروتز ثابت بوده است.
البته مي دانيم كه دو خصوصيت مهمي كه هر رستوريشن ريختگي جهت دوام بيشتر بايستي از آن برخوردار باشد يكي گير (عاملي كه مانع خروج رستوريشن در امتداد مسير نشست و برخاست آن مي شود) و ديگري ثبات (عاملي كه مانع خروج رستوريشن توسط نيروهاي اكلوزالي مي شود) است كه اينها دو كيفيت مرتبط به هم و اغلب جدايي ناپذير از يكديگر مي باشند.
در اين ميان عامل ثبات بيشتر از گير روکش تحت تأثير نيروهاي اكلوزالي وارده به آن مي باشد و لذا زماني كه صحبت از اكلوژن و بارهاي اكلوزالي مي شود بحث ثبات پروتز نيز مطرح
.( مي گرد